تفیلا وسیله ارتباطی است بین انسان و خدا كه در این رابطه انسان خود را بینهایت كوچك دانسته در مقابل نیرویی بینهایت بزرگ، به مدح و ستایش میپردازد. در قسمت دیگری از تفیلا انسان خواسته ی خود را با خدا مطرح میكند. دعا كردن تكلیف كردن بر خدا نیست بلكه برعكس تكلیف كردن بر خود ماست یعنی میتوان این طور بیان كرد كه انسان هنگام دعا كردن با در نظر گرفتن عنصر مشترك با خدا یعنی عنصر اراده و اختیار كه او را از سایر موجودات جدا میكند خواستار آن است كه با داشتن چنین عنصری خود را از مقام بینهایت كوچك به مقامی بینهایت بزرگ برساند و با كسب چنین قدرتی قادر به رفع نیازها و برآورد خواستها باشد. قسمت دیگر تفیلای ما مربوط به شكرگذاری از خداوند است و این بزرگترین نشانه آگاهی انسان است و عبارت است از آگاه بودن انسان به ارزشهای خویش و آگاهی او نسبت به همه نعمتها و موهبتهایی كه دارد.
حخامیم(دانشمندان یهود) شكرگذاری را وظیفه هر انسانی در تمام موارد زندگی میدانند. چنان چه وقتی غذایی را میخوریم این كار را انجام میدهیم و یا در موارد دیگری مانند بوییدن شكوفه ی شكر میگوییم كه چنین بصیرتی در حواس و فكر انسان وجود دارد تا پی به چنین مخلوقاتی ببریم. اصولا فلسفه مدح و شكرگزاری انسان را از فلسفه نیهیلیزم و پوچیگری بیرون آورده و او را متوجه جهان خارج و طبیعت میسازد.
نزدیكی انسان به خدا (كه توسط تفیلا(نماز) انجام میگیرد) نتیجه پیشرفتهای عقلانی و تزكیه نفس خود اوست، كه او را مسئول آن قرار میدهد تا شایستگی خود را نسبت به این موهبت الهی ثابت نماید. اگر به انسان این افتخار داده شده است كه پرتویی از انوار الهی در روح او به امانت گذاشته شود، این وظیفه نیز برعهده او نهاده شده است كه زندگی خود را به نحوی بگذراند كه مورد تعیید آفریدگار قرار گیرد.
ایمان به عالیترین وجه، هنگام دعا كردن و نماز خواندن جلوه گر میشود. زیرا آن كس كه به خدا علاقه و صمیمانه ایمان دارد، به حضور پروردگار دعا میكند و حاجات خود را از او میخواهد. دعا كردن و نماز خواندن تنه برای رفع حاجات نیست، دعا و نماز در حقیقت عبارت است از رابطه ای صمیمانه بین آفریدگار و آفریده، كه انسان به وسیله آن از اعماق قلب با خالق خویش سخن میگوید. از این رو دعا و نماز هم به درگاه خداوند مقبول و خوشایند است و هم به انسان كمك میكند تا غم از دل بزدید و بار روح را سبكتر سازد حتی گفته شده است: خداوند مشتاق شنیدن دعا و نماز عادلان و نیكوكاران است برای چه دعا و نماز نیكوكاران به پارو (كلمه «عِتِر» به معنی پارو میباشد و همان حروف عِِتِر ریشه فعل دعا كردن و نماز خواندن را دارد) تشبیه شده است؟ چون همانطور كه پارو محصول را زیرو رو كرده و آن را از جایی به جای دیگر منتقل میسازد، به همان ترتیب دعا و نماز عادلان و نیكوكاران خـشم و غـضب خـداوند را بـه رحمت مبدل میكند (تلمود: یواموت 64 الف) نماز حقیقی چیزی بیش از حركت و تلفظ لبان است و بایستی از اعماق قلب برخیزد. نماز انسان به حضور خداوند مورد قبول واقع نمیشود مگر این كه وی قلب و جان خود را كف دست بگذارد چنان كه در مراثی ارمیا فصل 3 آیه 41 آمده: «قلب خود را همراه با دست هایمان به سوی خدایی كه در آسمانها است برافرازیم». یعنی آن كه ما نباید تنها دست هایمان را هنگام دعا و نماز به سوی خداوند بلند كنیم بلكه باید قلب خود را نیز متوجه خالق جهان سازیم.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: